معنی خانه زنبور عسل
حل جدول
لغت نامه دهخدا
خانه ٔ زنبور. [ن َ / ن ِ ی ِ زَم ْ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) لانه ٔ زنبور. شانه. شان. خان:
بشکل نقطه ٔسیماب باشد زهره ٔضیغم
بسان خانه ٔ زنبور باشدمهره ٔ ثعبان.
عبدالواسع جبلی.
صحبت نیکان ز جهان دور گشت
خوان عسل خانه ٔ زنبور گشت.
نظامی.
|| سوراخ سوراخ:
خانه ٔ زنبور شد فرسوده پایم ز آبله
طرفه شوری در سرم زان کجکلاه افتاده است.
واله هروی (از آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
شان (اسم) لانه زنبور شان.
زنبور عسل
مگس انگبین کبت هم آوای کبک هم چنان کبتی که دارد انگبین (رودکی)
واژه پیشنهادی
فارسی به ایتالیایی
ape
فارسی به عربی
زنبور
عربی به فارسی
زنبور سرخ , زنبور (بی عسل)
معادل ابجد
1081